پسملی با هوشم
مامانی جون دیروز یک کار خیلی عجیب کردی که واقعا هممون تعجب کردیم .
وقتی بابایی نماز میخونه تو عادتته بری جلوش بشینی و نماز خوندنش رو نگاه کنی . بعد از اینکه بابایی نماز خوندنش تموم میشه تو مهرش رو ور میداری و در میری منم از دست تو مهر بابایی رو قایم میکنم زیر تخت .
دیشب بابایی اومد و وضو گرفت و به من گفت مریم مهر رو کجا گذاشتی من تا اومدم بهش بگم کجاست دیدیم صدای تو داره در میاد هی میگی امی امی امی اه اه اه ( آخه تو به بابا امیر میگی امی ) بعد برگشتیم دیدیم مهر تو دستته و داری به بابایی نشون میدی . چشامون 4 تا شده بود 100000 تا شاخم در آورده بودیم که تو از کجا فهمیدی بابایی داره دنبال مهرش میگرده .
الهی من دور سرت بگردم باهوشم .
اینم یه عکس قشنگ از کسری و بابا امیر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی