کسری کسری ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

شیطون بلا مامانی و بابایی

گردش

1390/5/10 16:44
نویسنده : مامان مریم
219 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زیباترین بهانه زندگی مامان و بابا3d smiley 006

 

مامان جون ٤ شنبه خاله الناز و المیرا و سارا اومده بودن خونمون از شمال آخه خاله الناز دیگه درسش تموم شده میخواد بیاد اینجا بره سر کار ایشاا.. که موفق بشه .3d smiley 022

 

مامانی یه چند وقتیه خیلی هوس کردم چمعه ها بریم بیرون لب یه رودخونه ای یه جای سر سبزی ولی الان چند وقته مامانی میگه ولی کسی نمی برتش بیرون .3d smiley 035

ولی الان که خاله النازینا اومدن بهترین موقع هست وایه بیرون رفتن هورااااااااااااااااااااااااااااااااا3d smiley 029

 

پسملم به بابایی گفتم قرار شد جمعه وسایل هارو بر داریم بریم فشم . صبح ساعت ٧ راه افتادیم به سمت فشم ولی چشمت روز بد نبینه گلمBear smiley 031انگار کل ایران ریخته بودن تو فشم راه رو آقا پلیسا بسته بودن ما هم مجبور شدیم دور بزنیمCool smiley 054بریم همین پارک چیتگر بشینیم اصلا نخواستم لب رودخونه بریم اینم از شانس مامان مریم .Cool smiley 032

 

خلاصه اینکه دور زدیم و رفتیم پارک چیتگر اونجا هم خیلی شلوغ بود همه داشتن دوچرخه سواری میکردن انقدر دوست داشتم برم یه دوچرخه بگیرم بازی کنم ولی نمیشد که تو رو تنها بزارم اشکال نداره ایشاا.. بزرگتر که شدی با همدیگه میریم بازی میکنیم . پسملم جایی که ما نشسته بودیم شیب داشت تو رو ول میکردیم لیز میخوردی میرفتی پایین خیلی خندیدیم بهتYoyo smiley 029ولی سریع پشتت اومدیم یه بالش گذاشتیم که لیز نخوری .

خیلی خوب بود خیلی خوش گذشت فقط حیف که مامان زری نیومده بود اینم چند تا از عکس های بیرون رفتنمون .

 

 

 

friend - emoticonswallpapers.com
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان پارسا
12 مرداد 90 13:33
همیشه به گردش باشی عزیز خاله،حسابی شیطونی کردیاااااااااااااا


آره خاله جون تا جایی که توان داشتم همه چیز رو بهم ریختم
مامان پارسا
15 مرداد 90 11:21
ببين چه جوري همه چي رو بهم ريخته رفته سراغ دستمال کاغذي...خدا ني ني نازتون رو حفظ کنه
با اجازه لينکتون کردم


مرسی نازنینم
مامان سيد کوچولو
18 مرداد 90 11:42
سلام. رفتين گردش خيلي خوش گذشت ديگه سري نميزنين به وب...داداش کوچولو کسري جون خوبه؟


ممنونم از اینکه به ما سر زدید کسری انقدر شیطون شده که وقت نمیکنم یه سر بیام به وب بزنم
مامان شهریار
12 مهر 90 20:29
تولد شیطونکتون مبارک.منم خیلی دوست دارم پسرمو ببرم گردش ومسافرت اما اوضاع مالیمون خیلی خیطه


مامان شهریار ما هم وضعمون خیلی خرابه خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر کنیم اگه دوست داشتی به صورت خصوصی با هم میحرفیم برات تعریف کنم میشینی گریه میکنی ولی اشکال نداره خدا بزرگه درست میشه همه چیز