کسری کسری ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

شیطون بلا مامانی و بابایی

لالایی

1391/3/11 16:19
نویسنده : مامان مریم
399 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان و بابا 

 

پسر گلم بابایی یه شعر داده که برات اینجا بنویسم همه حسش در مورد تو امیدوارم خوشت بیاد 

 

پسرم بزرگ شدی لالایی هام یادت نره

چقدر برات قصه بگم دوباره خوابت ببره

چقدر نوازشت کنم تا تو به باور برسی

این دو تا دستای منه تو اون روزای بی کسی

وقتی بابای قصه هات خم شده پیش روی تو

اگه چروک صورتم میبره آبروی تو

لالایی هام یادت نره لالایی هام یادت نره

بذار برات قصه بگم دوباره خوابت ببره

از اون روزها که مشت من با دست تو وا نمیشد

تو خواب و بیداری تو هیچ کسی بابا نمیشد

اونکه تو اوج خستگیش خنده رو لباش بودی

شب که به خونه میرسید سوار شونه هاش بودی

لالالا گلکم لالایی کن دلبرکم

خواب پریشون نبینی ای غنچه با نمکم

لالالا گلکم لالایی کن پسرکم

چشماتوگریون نبینم گریه نکن دردونکم

بابا اگه دلش پره از دست دنیا دلخوره

امون زندگیش تویی وقتی که غصه میخوره  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان کورش
11 خرداد 91 17:49
سلام عزیزم خیلی شعر قشنگی بود واقعامن تحت تاثیر قرار گرفتم پسمل خوشگلی دارید خدا حفظش کنه ما خوشحال میشیم به ما سر بزنید ممنون